• 1393/05/30 - 11:46
  • 50
  • زمان مطالعه : 1 دقیقه
سبز آمدی و سرخ رفتی

شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد.

سبز آمدی، سرخ رفتی، حال آنکه سپید سپید زیستی و صداقت، تنها واژه ای است که برازنده نام توست. تو از زلالی آینه، هر آینه فراتری. در تو کرامت باران موج می زند. با تلاوت قرآن هم آغوشی و دست هایت، مونس آسمان مدینه اند.

 

 

 

بغض غریبی گلوی عالم را می‌فشارد و سنگینی داغی جان سوز بر قلب زمین زخم می‌زند.
ملائک، کوچه پس کوچه‌های مدینه را در پی مرد بی‌نظیری می‌گردند که محضر مبارکش، منبع فیض آسمانی بود؛
اما چه سود که اینک خوشه‌های زهرآگین کینه منصور، قلب سپیدش را هزار پاره کرده است. 
 
به ستاره‌ها بگویید دیگر ماه صادقانه‌شان طلوع نخواهد کرد!  
 
 
بار دیگر امامی در سوگ پدر شهیدش می‌نشیند و لحظه‌های تلخ وداع آن دو، بر شانه‌های تاریخ هجوم می آ‌ورد.
ثانیه‌های واپسین است...
 
تمام فرزندان و نزدیکان امام صادق (ع) گرداگرد بسترش حلقه زده‌اند. امام برای آخرین بار چشم می‌گشاید.
تن رنجورش، برای همراهی ملائک بی‌تاب است؛
اما ...
زبانش برای گفتن آخرین وصیت پدرانه بی‌تاب‌تر!
لب می‌گشاید و می‌فرماید: «به شیعیان ما بگویید شفاعت ما به آنان که نماز را سبک می‌شمارند، نخواهد رسید». 
 
لقبش صادق بود و تمام گفتار و احادیثش صادقانه.
وقتی بزرگواری و صداقتش مثل آفتاب اول صبح می‌درخشید، حتی کور دل‌ترین دشمن اهل‌بیت هم به سپیدی صفاتش گواهی می‌داد.
 
وقتی چشمه علم و دانش جعفری، بی‌امان می‌جوشید، خواه مسلمان یا مجوس و مسیحی، از گرداگرد عالم به محضر درسش می‌شتافتند.
رؤسای مذاهب در محضرش زانوی ادب می‌زدند و سرکش‌ترین دشمنان خدا، به مقام شامخ او اعتراف می‌کردند.
 
اینک ...
چگونه شیعه به رئیس مذهب خود مباهات نکند؛ حال آنکه وسعت این مکتب الهی، شرق و غرب عالم را در زیر پرچم حقانیت خود گرد آورده است. 
امشب، موسی بن جعفر(ع) بر بالین پدر، سر بر خاک یتیمی می‌نهد و شال سیاه عزا بر گردن شاگردان «مکتب جعفری» حلقه می‌زند.
کوچه‌های مدینه داغدارند و بقیع، چشم انتظار آخرین مسافر خویش است.

بقیع، بقعه‌ای خاموش و تاریک؛    
بقیع، آشنایی غریب؛
بقیع، مزار بی‌چراغ و   
فانوسی که مظهر مظلومیت هزارواندی ساله است.
در بقیع، روضه لازم نیست، خودش مرثیه مجسم است.

  • گروه خبری : فرهنگی
  • کد خبر : 16328
کلمات کلیدی