• 1393/03/10 - 12:17
  • 58
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه
میلاد امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت زین العابدین (ع) مبارک

ولادت سه نور ولایت مبارک

ماه میلاد سه پرچم دار عشق/ دلبر و دلداده و دلدار عشق/ ماه میلاد سه ماه عالمین/ سید سجاد و عباس و حسین (ع)

 

ولادت امام حسین (ع) مبارک باد

 

 

فرشته‏ها گوش به رنگ صدای توأند!
زمین و زمان، سرشار از انتظاری دلنشین‏اند!
آسمانیان لحظه‏ای نگاه از خاک بر نمی‏دارند.
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، تبسّم بر لب، لحظه موعود را به شوق ایستاده و امیرمومنان علی علیه‏السلام ، لحظه شمار در آغوش فشردن توست!
مدینه دوباره محور توجّه است. هر لحظه که می‏گذرد، التهاب بیشتر می‏شود و انتظار، شیرین‏تر! و ناگهان...
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم قنداقه نور دیده‏اش را در آغوش گرفته و نگاه از ماه رخسارش بر نمی‏دارد! برازنده نام این طفل چیست؟
جبرئیل خواهد آمد! باید منتظر بود؛ منتظر اراده خداوند.
و حسین علیه‏السلام انتخاب مخصوص پروردگار است.
مدینه، برای مبارکباد آمده است؛ اجازه ورود می‏خواهد. تمام ساکنان ملکوت هم برای عرض تهنیت، اجازه حضور در زمین را یافتند.
فرشتگان مدام بین زمین و آسمان در رفت و آمدند. به یمن حضور حسین علیه‏السلام ، درهای رحمت خداوند گشوده می‏شود! وجود حسین علیه‏السلام معجزه می‏کند! آخر حسین علیه‏السلام ، فقط دارالشفای خاکیان نیست؛ طبیب افلاکیان هم هست.
سلام بر حسین علیه‏السلام ، برگزیده خداوند در زمین!
سلام بر خلاصه خلقت!
سلام بر او که با حضورش، آینده زمین، روشن‏تر رقم می‏خورد!
سلام بر زینت بخش شانه‏های رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم !
هنوز در گوش تاریخ می‏پیچد، طنین صدای روح بخش پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم که می‏فرمود: حسین علیه‏السلام از من است و من از حسینم!
ای آفتاب هستی بخش شیعه! ای «چراغ هدایت» وای «کشتی نجات»! خوش آمدی.
درود بر تو، که معلم عشقی و مفسر راز خون.

 

ولادت حضرت ابوالفضل (ع) مبارک باد

 

 

تو متولد شدى، ولی نخست دست‌هایت به دنیا آمدند. دست‌هایت که پیش از تولد تو در تمام هستی زبانزد بوده‌اند. دست‌هایت که دست استغاثه تمام عالم به سوی آن‌هاست. دست‌هایت که تاریخ را ساخته‌اند... خدا نخست دست‌هایت را آفرید...
به آن دست‌های توفانی عاشقانه نگاه کرد و گفت: «این دست‌ها بهترین دست‌های عالمند...» آنگاه تمام افلاک در برابر دست‌هایت به سجده افتادند. تمام فرشتگان بر دست‌هایت بوسه زدند و خدا گفت: «برای این دست‌ها مردی خواهم آفرید که نامش را در آسمان‌ها دست به دست خواهند برد...» و خدا تو را آفرید، برای آن دست‌های بی‌بدیل ... دست‌های معجزه‌گر... .
دست‌هایت را دوست می‌دارم که با دست‌های خدا نسبت دارند و از ازل با ثارالله بیعت کرده‌اند؛ دست‌هایی که تنها برای حمایت از آفتاب به زمین ‌آمده‌اند برای آنکه پسر خورشید روی زمین باشند. از تو تنها به همین دست‌ها کفایت می‌کنیم و گره‌های کور روزگارمان را به آستانه مهر این دست‌ها می‌آوریم تا گشوده شوند. تا نمک‌گیر شویم... تا از نو ایمان بیاوریم... به تو... به عشقی که تو را این‌گونه شهره عالم کرد... و به خدایی که این عشق را آفرید... .
تو را عشق به این روز انداخته ای ماه! تو را عشق چنین سرفراز کرده... وقتی که سایه به سایه خورشید، تمام راه‌های سخت را بپیمایى، وقتی که چشم از خورشید برندارى، وقتی که خویش را وقف او کنى، وقتی که تمام هستی‌ات را در دست‌هایت بگذارى، تمام خودت را در دست‌هایت بریزی و آن دست‌ها را به سوی عشق دراز کنى، این‌گونه خواهی شد. این‌گونه که خدا دست‌هایت را در آغوش می‌گیرد و آنگاه تمام قدرت بی‌منتهایش را به دست‌های تو می‌بخشد. آنگاه تمام درهای بسته، تمام قفل‌های ناگشودنی و تمام گره‌های کور، با دست‌های تو گشوده خواهد شد ای باب‌الحوائج!

 

ولادت حضرت زین العابدین (ع) مبارک باد

 

 

تو را می‏جویم از قله‏های رفیع نیایش،
تو را می‏جویم از هوای مطبوع مدینه، از زلالی طلوع یک صبح تازه.
متولد می‏شوم از حس تازه سرودن.
پلک می‏زنی و کربلا در ذهن جهان تکثیر می‏شود. پلک می‏زنی و سفارت عشق، بر شانه‏هایت سنگینی می‏کند.
پلک می‏زنی و اخبارگوی تاریخ سرخی می‏شوی که تا الی الابد این خط سرخ ادامه دارد.
به دف و چنگ عرشیان پلک می‏گشایی تا ادامه کارنامه برهوت کربلا باشی.
از خطبه‏هایت آتشفشان جاری می‏شود و از دعاهایت، زلالی یک رود به دنیا می‏آید.
تو می‏آیی و ذایقه واژه‏ها، از عطر دعا آکنده می‏شود.
تو می‏آیی و بر صبح لبانت، معنویت عارفانه نقش می‏بندد.
تو می‏آیی و روح ناآرام سجاده‏ها را به آرامشی خواستنی می‏سپاری.
می‏آیی و شولای باران بر دوش، باب الحوائج می‏شوی. دست بالا می‏بری و برای درخت‏های بهشت، باران تلاوت می‏کنی.
صحیفه سینه را می‏گشایی و صحیفه سجادیه‏ای می‏نویسی که زبور آل محمد می‏شود.

  • گروه خبری : فرهنگی
  • کد خبر : 15459
کلمات کلیدی