لا تقنطوا من رحمة الله
یأس، بزرگترین بلا برای انسان
در قرآن و روایات معصومان(ع)، امید به رحمت خداوند و سرانجام نیکو، از جهات گوناگون مورد تأکید واقع شده و یأس و ناامیدی به شدت نهی شده است.
در قرآن و روایات معصومان(ع)، امید به رحمت خداوند و سرانجام نیکو، از جهات گوناگون مورد تأکید واقع شده و یأس و ناامیدی به شدت نهی شده است.
قرآن کریم، ناامیدی از رحمت الهی را گمراهی میداند و میفرماید: «چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید میشود؟» همچنین در جایی دیگر نومیدی از رحمت خداوند را فقط شایسته کافران میداند و میفرماید: «همانا جز گروه کافران، کسی از رحمت خدا ناامید نمیشود۱".
در کلام معصومین(ع) نیز درباره اهمیت و ارزش امید و پرهیز از هرگونه ناامیدی سخن گفته شده است.
امام علی(ع) فرمودند: " بزرگترین بلا، ناامیدی است۲".
آن حضرت همچنین میفرمایند: " در شگفتم از کسی که ناامید میشود، در حالی که استغفار را با خود دارد۳".
امام صادق (ع) در توصیف شرایط و ویژگیهای یک انسان امیدوار و ناامید فرمود: " طوری به خدا امید داشته باش که امیدت تو را بر ارتکاب گناهان جرات نبخشد و به گونهای از خدا بترس که ترست تو را ناامید از رحمت الهی نکند۴".
همچنین مولای متقیان علی(ع)، نومیدی، را موجب تفریط و تقصیر عنوان فرمودند۵".
امام ششم شیعیان همچنین نومیدی از رحمت خدا، را سردتر از زمهریر دانستند و فرمودند: " آسایندهترین آسایش، ناامیدی از مردم است۶".
پیامبر مکرم اسلام(ص) در روایتی میفرمایند: "خدای تبارک و تعالی فرمود: ای فرزند آدم! ... مردم را از رحمت خدای متعال نومید مگردان، در حالی که خودت به او امید داری۷".
ایشان همچنین فرمودند:" روز قیامت، خداوند نومید کنندگان (از رحمت حق) را در حالی بر میانگیزد که سیاهی چهرهشان بر سفیدی آن غالب است، پس به آنها گفته میشود: آنان نومید کنندگان از رحمت خدا هستند۸".
امام علی(ع) در باره اوصاف شخص ناامید این چنین فرمود: ناامیدی، صاحب خود را میکشد. هر ناامیدی، ناکام است.
امام حسن عسگری(ع) نیز در این باره فرمودند: " خدا همان است که در هنگام نیازمندیها و سختیها، توسط هر کس که امیدش از غیر او قطع شده است، مورد توجّه قرار میگیرد۱۰".
منابع:
۱- یوسف، آیه ۸۷
۲- «غرر الحکم، ح ۲۸۶۰»
۳- «نهج البلاغه، حکمت ۸۷»
۴- «بحار الأنوار، ج ۷۰، ص ۳۸۴»
۵- «بحار الأنوار، ج ۷۷، ص ۲۱۱»
۶- «بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۳۳۸»
۷- «صحیفة الرضا - علیه السلام -، ص ۴۳، ح ۱۴»
۸- «بحار الأنوار، ج ۲، ص ۵۵»
۹- «غرر الحکم، ح ۶۸۴۲»
۱۰-«بحار الأنوار، ج ۳، ص ۴۱»