• 1393/06/06 - 08:39
  • 73
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه
بانوی آب و آیینه

میلاد سراسر نور حضرت فاطمه معصومه (س) تهنیت باد

میلاد سراسر نور حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ، گل زیبای مهر محمدی، زینت شاخسار ولایت، نجمه آسمان امامت، کریمه اهل بیت، آسیه صداقت ها، مریم پاکی ها، خدیجه مهربانی ها و فاطمه خوبی ها، بانوی آب و آیینه و آفتابْ بر شیفتگان و رهروان راهش تهنیت باد.

 

 

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است.
انتظار به سر می آید و شمیم دلنوازی، خانه خورشید را فرا می گیرد.
خنکای حضور دوباره فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدنمی گیرد.
آری به کوچه باغهای حرم تو پناه می آوریم و در سایه سار ملکوتی آن، نفسی تازه می نماییم.
کنار نهراستجابت می نشینیم و قطره ای می شویم در آبی زلال اشک های زائرانت.
ضریح نورانی ات را در آغوش می گیریم و از بین شبکه های آن، مزار مطهرتو را تماشا می کنیم. باورمان نمی شود! آیا به این سادگی به زیارت تو آمده ایم! توکه زیارتت، همسان زیارت یاس گمشده مدینه است!
امام صادق (ع) می فرمایند:
برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا(ص) حرمی است و آن مدینه است و برای امیرمؤمنان (ع) حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن قم است و به زودی زنی از فرزندان من در آنجا دفن می شود که نامش فاطمه است؛ هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب خواهد شد .
 
چه معصومانه می‏خندی و کودکانه نگاه می‏کنی!
تو پاک‏ترینی و فرشته از چشمانت فرومی‏ریزد.
پاکی و اصالت، از شاخسار خاندان معصومت ریشه می‏گیرد؛
پاکی تو که معصومه نام گرفته‏ای و مریم اهل بیتی و کریمه آسمان و زمین.
هلهله زمین
زمین، آمدنت را هلهله می‏کند. فرشته‏ها اسپند بر آتش می‏ریزند تا چشمانی که تاب دیدن تو را ندارند، کور بمانند. ریسه‏های نور، از آسمان تا زمین کشیده شده است. این همه، به یمن آمدن توست؛ کریمه اهل بیت.
ریحانه بهشتی بودی و سرزمین من، عطش رایحه تو را داشت.
آمدی تا انیس و همدم خلوت برادر باشی و غم غربتش را با شانه‏های خود قسمت کنی. افسوس که راه، راهزن آروزهایت شد و تن رنجورت، آن همه اندوه را تاب نیاورد!
از این افسوس پایدار، فانوس اشک‏های‏مان را قرن‏هاست که روشن کرده‏ایم، به یاد داغ‏های تو.
قم، بوی توس می‏دهد
امروز شهرمان را به یمن میلادت آذین بسته‏ایم. گنبد طلایی حرمت، در هاله چراغ‏های رنگین و نوارهای نورانی، چقدر ملکوتی شده است! موسیقی شادی که از مناره‏ها بلند است، در کوچه پس کوچه‏های شهر می‏پیچید. همه جا گل است و شیرینی؛ همه سرشار از شادمانی‏اند.
... اما نمی‏دانم چرا شهرم، عطر توس گرفته است! شاید مسافری غریب به تهنیت و شادباش آمده است؛ شاید برادری به دیدار خواهری... شاید...
تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است.
 انتظار به سر می آید و شمیم دلنوازی، خانه خورشید را فرا می گیرد.
خنکای حضور دوباره فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدنمی گیرد.
آری به کوچه باغهای حرم تو پناه می آوریم و در سایه سار ملکوتی آن، نفسی تازه می نماییم.
کنار نهراستجابت می نشینیم و قطره ای می شویم در آبی زلال اشک های زائرانت.
ضریح نورانی ات را در آغوش می گیریم و از بین شبکه های آن، مزار مطهرتو را تماشا می کنیم. باورمان نمی شود! آیا به این سادگی به زیارت تو آمده ایم! توکه زیارتت، همسان زیارت یاس گمشده مدینه است!
امام صادق (ع) می فرمایند:
برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا(ص) حرمی است و آن مدینه است و برای امیرمؤمنان (ع) حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن قم است و به زودی زنی از فرزندان من در آنجا دفن می شود که نامش فاطمه است؛ هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب خواهد شد .
 
چه معصومانه می‏خندی و کودکانه نگاه می‏کنی!
تو پاک‏ترینی و فرشته از چشمانت فرومی‏ریزد.
پاکی و اصالت، از شاخسار خاندان معصومت ریشه می‏گیرد؛
پاکی تو که معصومه نام گرفته‏ای و مریم اهل بیتی و کریمه آسمان و زمین.
هلهله زمین
زمین، آمدنت را هلهله می‏کند. فرشته‏ها اسپند بر آتش می‏ریزند تا چشمانی که تاب دیدن تو را ندارند، کور بمانند. ریسه‏های نور، از آسمان تا زمین کشیده شده است. این همه، به یمن آمدن توست؛ کریمه اهل بیت.
ریحانه بهشتی بودی و سرزمین من، عطش رایحه تو را داشت.
آمدی تا انیس و همدم خلوت برادر باشی و غم غربتش را با شانه‏های خود قسمت کنی. افسوس که راه، راهزن آروزهایت شد و تن رنجورت، آن همه اندوه را تاب نیاورد!
از این افسوس پایدار، فانوس اشک‏های‏مان را قرن‏هاست که روشن کرده‏ایم، به یاد داغ‏های تو.
قم، بوی توس می‏دهد
امروز شهرمان را به یمن میلادت آذین بسته‏ایم. گنبد طلایی حرمت، در هاله چراغ‏های رنگین و نوارهای نورانی، چقدر ملکوتی شده است! موسیقی شادی که از مناره‏ها بلند است، در کوچه پس کوچه‏های شهر می‏پیچید. همه جا گل است و شیرینی؛ همه سرشار از شادمانی‏اند.
... اما نمی‏دانم چرا شهرم، عطر توس گرفته است! شاید مسافری غریب به تهنیت و شادباش آمده است؛ شاید برادری به دیدار خواهری... شاید...

  • گروه خبری : فرهنگی
  • کد خبر : 16442
کلمات کلیدی